سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بررسی جامعه شناسی مدیریت مراسم  و مناسبت های شاد در جامعه
سمیه صیادی فر، علی دوستی
شاید یکی از دلایل همه گیرشدن افسردگی و داشتن روحیه ای غمگین در جامعه ما، عدم تدبیر برای شادی و شادمانی است. در اکثر مواقع، افراد چون از چگونگی برگزاری شادی های جمعی، بدون ایجاد صدمه و آسیب به اطرافیان، اطلاع  درستی ندارند، شادی و شادمانی را به طور کلی حذف می کنند. این امر مثل این است که ما با ندانستن پاسخ یک سؤال، به طور کلی صورت مسئله را پاک کنیم. مهارتی که ما به آن نیاز داریم، مدیریت شادی است. اگر به دقت به مراسم و آیین های ملی خود بنگریم، کم نیستند موقعیت ها و مراسمی که با برگزاری آنها می توانیم طعم شیرین شادی و نشاط را به صورت جمعی تجربه کنیم. تأثیر این شادی ها بر روحیه جمعی جامعه بسیار عمیق خواهد بود. جامعه ای که شاد است و روحیه بانشاطی دارد، در بسیاری زمینه ها می تواند موفق باشد. از این منظر است که باید تلاش کنیم به جشن های ملی و میهنی خود، بیشتر ارج نهیم.
یکی از این جشن های زیبا که قدمتی دیرینه دارد، چهارشنبه سوری یا جشن سوری است. برای پرداختن به موضوع شادی از دیدگاه جامعه شناسی، به سراغ آقای دکتر علی اصغر سعیدی-جامعه شناس و استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران- رفتیم.  ایشان درگفت وگویی صمیمانه به سؤالات ما پاسخ دادند. متن کامل گفت وگو در ادامه خواهد آمد.

* از دیدگاه جامعه شناسی، شادی به چه معناست؟
- در ابتدا نکاتی را در مورد شادی و رابطه آن با حوزه جامعه شناسی بیان می کنم. مبحث شادی در حوزه جامعه شناسی اوقات فراغت قرار می گیرد. با توجه به اینکه شادی حالتی است که در فرد بروز و ظهور می یابد، روان شناسی اجتماعی نیز به آن می پردازد.
در جامعه شناسی اوقات فراغت، مبحث جامعه شناسی شادی، به بررسی تأثیر روابط اجتماع بر شادی و ارتباط متقابلی که شادی در روابط اجتماعی، طبقات و گروه های سنی مختلف می گذارد، پرداخته می شود. مثلاً اینکه آیا شادی زن و مرد با یکدیگر متفاوت است یا باید متفاوت باشد؟ شادی شهری و روستایی داریم؟
به نظر می رسد که در نوع شادی های شهری و روستایی تفاوت وجود دارد. (فولکلور ممکن است هنر روستایی باشد که هنر اصیل تری است، اما شادی شهری ممکن است شادی توده وار و نوعی شادی شکل نگرفته باشد) حتی شادی می تواند طبقاتی باشد؛ مثلاً شما انواعی از مراسمی دارید که گروه های مختلف، آن را برگزار می کنند. تحقیقات نشان می دهد که در گذشته این قضیه بسیار رسم بوده و شادی ها بیشتر، طبقاتی بوده اند. فرض کنید من عضو طبقه متوسط  رو به بالا هستم یا من یک بورژوا هستم، بنابراین از شرکت کردن در مراسم موسیقی کلاسیک شاد و سرخوش می شوم تا از رفتن به تماشای مسابقه فوتبال. در گذشته حتی گفته می شد که فوتبال متعلق به طبقه کارگر است ولی به نظر می رسد با تغییراتی که در جوامع جدید صورت گرفته است این نوع روابط نیز تغییر کرده است. یعنی افراد بر اساس جنسیت، طبقه، مکان جغرافیایی و... شادی نمی کنند. ما در جریان جهانی شدن قرار گرفته ایم و همه این موارد از این قضیه تاثیر پذیرفته اند. از بعد سیاستگذاری اجتماعی نیز اتفاقاً شادی مسئله بسیار مهمی است؛ چرا که تعریف شادی و سیاست خیلی به هم نزدیک است. سیاستگذاران اجتماعی و روشنفکرانی که به این مسئله می پردازند بین این دو تفاوت قائلند اما به طور کلی شادی را نوعی احساس سعادت می دانند؛ چیزی که از آن طریق، انسان احساس لذت کرده و به منبع سعادت دست پیدا می کند. به نظر می رسد هر قدر ملتی شادتر باشد، احساس رفاه بیشتری دارد. اگر توجه کنید، می بینید که رفاه را می توان براساس یک بعد ذهنی نیز تعریف کرد. بعضی افراد معتقدند شادی ها می توانند کنش هایی احساسی باشند؛ پس در این صورت می توان شادی را به ۲ نوع تقسیم کرد. ۱. شادی از نوع احساسی و ۲. شادی از نوع واکنش شناختی. باید توجه داشت که به خصوص شادی های جمعی، شادی های شناختی تری هستند چرا که اگر چه بیشتر آنها ابداعی و ساختگی بوده اند، اما در طول مدت زمان بسیاری باقی مانده اند. به نظر من شادی های جمعی، زندگی بخش تر هستند و به همین جهت شما می توانید در بعضی موارد، شادی های جمعی را در مقابل سوگواری های جمعی، غم های جمعی نیز قرار دهید. سرخوشی ای که یک مراسم شاد ملی و مذهبی به شما می دهد، شاید همان سرخوشی را شما از طریق شرکت در سوگواری های مذهبی نیز دریافت کنید؛ یعنی هر دو این موارد، زندگی بخش هستند (برخلاف عقیده بعضی از افراد که به نظر من،  با فهمی درونی به جامعه و رسومات آن نمی پردازند). در بعضی از سمینارهای خارجی به برگزاری مراسم مذهبی توسط زنان مسلمان (مثلاً برگزاری سفره های مذهبی، ختم ها و روضه خوانی ها) اشاره شده و آنها را ناشی از حزن آلودبودن و غمگین بودن جامعه می دانند در صورتی که اتفاقاً آن اشکی که به صورت جمعی در این مراسم ریخته می شود، زندگی بخش است و این گونه افراد از این طریق سعادت می جویند و به دنبال کسب نوعی سعادت و رفاه هستند. شما ممکن است تمام نیازهای اساسی و مادی را تهیه کنید و بر اساس معیارهای مرسوم بگویید یک فرد، گروه یا جامعه در رفاه هستند، اما اگر شما افراد را از دسترسی به چیزهایی که برایشان واجب است و نیاز دارند- مثلاً ابراز شادی- بازدارید، خواهید دید که این جامعه حتی با داشتن خیلی از تسهیلات مادی در رفاه نیست. نمونه ملموس این قضیه، اتحاد جماهیر شوروی بود که افراد به راحتی نمی توانستند مراسم ملی، مذهبی و سنتی خود را انجام دهند و باید کاری را انجام می دادند که مثلاً حزب یا چارچوب ایدئولوژیک به آنها می گفت. در نتیجه، این جامعه علی رغم داشتن رفاه مادی، احساس رفاه نمی کند.
پس در بعد سیاستگذاری های اجتماعی، شادی به خاطر نقشی که در بهزیستی و رفاه دارد،  از اهمیت بسیاری برخوردار است. مقولات ذهنی باعث می شوند حتی با وجود رفاه مادی، افراد احساس بدبختی کنند. مثلاً اگر تیم ملی کشور ببازد، افراد احساس بدبختی می کنند اگر چه از لحاظ دسترسی به مسکن، شغل و تغذیه مشکلی نداشته باشند.
نکته ای که دوست دارم اکنون به آن بپردازم این است که در جامعه شناسی بدن که به خودآگاهی بدن می پردازد، یکی از راه ها این است که افراد برای بهبود خودشان (کسب رفاه مادی یا درمان بیماری) دیگر به سمت روش های علمی و زیست پزشکی (که فرد را بدون در نظر گرفتن روح و شخصیتش مورد درمان قرار می دهند) نروند. در دوره جدید، افراد به طب های جایگزین و مکمل روی می آورند. در اینجا یکی از شیوه هایی که به آن پرداخته می شود، شیوه self healing است (یعنی ارتباط جسم و روح در جهت شفای بیماری ها). از این طریق می توان پذیرفت که شادی به طور کلی می تواند ابعاد جدیدی پیدا کرده و از طریق سرخوش کردن روح به جسم هم کمک کند تا بعضی از بیماری ها از بین بروند. به همین جهت است که در حوزه جامعه شناسی بدن، اشک و لبخند به یک میزان می توانند در بهبود بیماری ها مؤثر واقع شوند.
* پس به نظر شما شادی و غم هر دو بر سلامتی افراد، تأثیرگذار هستند؟
- به طور کلی بله اما باید توجه داشت که هر نوع شادی و غمی نمی تواند چنین تأثیری داشته باشد. به نظر من، شادی های جمعی و شادی های محله ای را باید از شادی های توده ای و شادی های فردی جدا کنیم. عموماً شادی های فردی و شادی های توده ای خطرناک هستند زیرا عنصر خودکنترلی در آن وجود ندارد. مثلاً در گذشته مراسم چهارشنبه سوری (یا هر مراسم شادی بخش دیگری) چون به نحو جمعی انجام می گرفت، آیین جمعی محسوب شده و آیین جمعی نیز یکی از ویژگی هایش، سنتی بودن و غیر مخرب بودن آن است. اما وقتی آیینی به صورت شخصی باشد، هیچ کنترلی بر آن وجود نداشته و مخرب است. در همین رابطه آنتونی گیدنز معتقد است آیین های شخصی- چه از نوع سرخوش کننده و چه از نوع غم  آور،- از نقطه های تاریک مدرنیته محسوب می شود.
آیین های شخصی- از جمله دسترسی به اینترنت یا هر مورد دیگری- ممکن است باعث سرخوشی و احساس شادی در فرد شود، به طور مکرر یک رفتار انجام گیرد و جنبه اعتیاد پیدا کند اما وقتی اجرای مراسم جشنی به طور سالانه، ماهانه و مکرر انجام گیرد، هیچ گاه جنبه اعتیاد پیدا نمی کند؛ چرا که در آن عنصر وسواس و اجبار وجود ندارد اما در اعتیاد شخصی به بعضی مسائل و عناصر، وسواس و اجبار وجود داشته و برای جامعه بسیار خطرناک است؛ چرا که رفتار را شکل می دهد و ابعاد بیرونی نیز برای اجتماع دارد. حتی می توان گفت اثر آن بر سیاست های آموزشی و بهداشتی تعیین کننده است. مثلاً ممکن است کشیدن سیگار برای فردی لذت بخش باشد اما از آن جلوگیری می شود؛ نوعی لذت فردی است که به اجتماعی آسیب می رساند. نکته بسیار جالب اینجاست که شما هیچ گاه نمی توانید چیزی را سراغ داشته باشید که به نحو جمعی و به عنوان یک سنت، انجام شود و ضرر داشته باشد. چون خود آن جمع، اثرات مخرب آن سنت جمعی را کنترل می کنند. پس اگر شادی جمعی ای را می بینید و احساس می کنید که به نوعی در حال خطرناک شدن است (مثلاً همین استفاده از مواد محترقه در چهارشنبه سوری)  بدانید این نوع شادی، احتمالاً شادی جمعی و سنتی ای است که کم کم به سمت شادی توده ای و بی شکل سوق پیدا کرده است. شاید به دلیل ازبین رفتن نهادهای سنتی و شادی بخش، محله ها و... باشد که شادی های جمعی نیز به شادی های توده ای و خطرناک تبدیل شده اند. اینجاست که باید به این اندیشید که چطور می توان به طرح توسعه محله ای پرداخت که به ساماندهی شادی های محلی نیز بینجامد. به نظر من همان طور که ضروری است خدمات شهری از طریق شهرداری و محلات انجام شود،  در مورد شادی های جمعی نیز باید همین تدبیر اندیشیده شود.
در این قسمت ذکر این نکته را ضروری می دانم که شادی های جمعی محله ای به دلیل اینکه سازمان یافته و براساس قواعد جمع کنترل می شود، دیگر ویژگی آسیب و تخریب ندارد.
باید اشاره کنم که شادی های خانه محور و خصوصی نیز به همان اندازه شادی های توده ای برای جامعه مخرب هستند. در ایران شادی های خصوصی نیز وجود دارد که به علت عدم وجود هیچ گونه کنترل بر آنها، خطرناک هستند. راهکار کنترل این شادی های مخرب این است که باید برای انجام و برگزاری جمعی جشن های ملی و سنتی اجازه داده شده و امکاناتی نیز برای اجرای آن فراهم شود. در غیر این صورت، شادی های توده ای به سمت شادی های خانگی سوق می یابد که به نظر من بسیار خطرناک تر است. البته ممکن است از بعد اجتماعی مضر نباشد اما در بلندمدت برای جامعه بسیار مخرب خواهد بود؛ چون شما هیچ گونه آگاهی ای- حتی از میزان خسارت وارده در شادی های خصوصی- ندارید.
* نقش شادی در روابط اجتماعی چیست و چه تاثیری بر فعالیت های افراد و روحیه جمعی جامعه می گذارد؟
- اگر شادی های جمعی و غیرمضر انجام شوند، تقویت کننده بعضی از روابط اجتماعی هستند. این نوع شادی ها مانند تمامی اعمالی که در هر جامعه  به قوام آن جامعه کمک می کنند،  می توانند به روابط آن جامعه نیز کمک کرده و باعث سرخوش شدن افراد جامعه شوند. این جزو کارکردهای سنتی لازم و ضروری برای جامعه است. ممکن است در طی زمان، بعضی از این کارکردها از بین برود ولی چون جامعه به سمت مقولات خاصی می رود و طالب لذت و رفاه بیشتر است، اعمال سنتی در جامعه جدید تقویت شده و مردم، بیشتر به آن توجه می کنند؛ چرا که سرخوش کننده و رفاه دهنده است. مدرن ترین دولت،  دولت رفاه است. این دولت، دولتی است که سعی می کند تا حد امکان، منابع سعادت در اختیار تمامی افراد قرار دهد. یعنی با پیش بینی وقایع خطرناک در آینده سعی کند افراد را بیمه کرده و زیر چتر رفاهی خود قرار دهد. مسائل شادی در زمره مقولات رفاه ذهنی است. درست است که دولت های رفاه برای قابل اندازه گیری بودن خدماتشان، به مقولات رفاهی علمی توجه می کنند، اما هم در مباحث سیاستگذاری و هم در مباحث بررسی های جامعه شناختی، به مقولات رفاه ذهنی توجه می شود.
* شما فکر نمی کنید شادی های جمعی بر هم زننده نظم و آرامش جامعه هستند؟
- یک شادی جمعی که از سنت ها استخراج شده باشد، نه تنها برهم زننده نظم و آرامش جامعه نیست بلکه لازمه نظم و قوام اجتماعی نیز هست. این نوع شادی به هیچ وجه برهم زننده نیست، چون ویژگی های خاصی دارد. ۱- آیین جمعی است؛ اگر آیین شخصی بود، بر هم زننده بود و اگر ما می بینیم که شادی های جمعی بر هم زننده نظم می شوند، به دلیل آن است که شکل توده ای به خود گرفته اند. افرادی که در آن شرکت می کنند از گروه های مشخصی نیستند و از گروه های بی شکل هستند. مثلاً گروه های مختلفی از مکان های مختلفی به یک محله مراجعه می کنند. این تجمع، حالت شادی جمعی را پیدا نمی کند ولی اگر در یک محله که افراد شناخت بیشتری نسبت به هم دارند، یک جشن و شادی جمعی برگزار شود، همه افراد تقریباً یکدیگر را می شناسند و نوعی کنترل خود، کنترل محله و کنترل جمع وجود دارد. البته بعضی از مشکلات نیز غیرقابل اجتناب بوده و به دلیل پیچیده شدن جوامع، شما قادر به پیشگیری از آن نیستید، ولی اگر نوعی سامان محله ای برای برگزاری شادی های جمعی به وجود بیاید، بسیاری از مشکلات، قابل پیشگیری است. مثلاً موردی که من خود در انگلستان دیدم، مربوط است به مراسمی مربوط به هندوها (که بسیار شبیه چهارشنبه سوری در ایران بود). در آنجا ما از یک هفته قبل از برگزاری جشن و مراسم آتش بازی، صدای ترقه می شنیدیم، ولی هیچ خسارتی هم به کسی وارد نمی شد. مواد محترقه هم وجود داشت و با اینکه دولت وظیفه خود می دانست که بر ورود و خروج و تولید این مواد کنترل داشته باشد، ولی وقتی به این نوع از استفاده می رسید، دیگر چون مسأله ای سنتی و جمعی است، به افراد، امر و نهی نمی کرد. واقعاً خسارتی نیز وارد نمی شد. علت اینکه خسارت وارد نمی شد این بود که این مراسم به نحو محله ای انجام می شد و تمام این هماهنگی ها با استفاده از انجمن های مدنی انجام می گرفت. مثلاً دولت انگلیس به فرهنگ های چندگانه اهمیت داده و به افراد و گروه های مذهبی مختلف اجازه می داد اجتماعات خود را داشته باشند و آنها را حمایت می کرد. حمایت کردن نیز به این علت است که گروه های بی شکل- که از آن یاد کردیم- شکل نگیرند. در اینجا دیگر من که مسلمان بودم در مراسم گروه های دیگر شرکت نمی کردم؛ همان طور که اگر جامعه ما نیز دست به ساماندهی محله ای نسبت به برگزاری برخی شادی ها از جمله چهارشنبه سوری بزند، توده های بی شکل ایجاد نشده و با کنترلی که افراد روی برگزاری مراسم دارند، اتفاق خطرناکی نیز نخواهد افتاد. ساماندهی محله ای باعث می شود که افراد خود هر محله- که هم فکر و هم رده هستند- به شادی جمعی بپردازند و بر جمع خود کنترل داشته و بنابراین هیچ اتفاق مضری پیش نیاید. می توانیم بگوییم شادی های توده ای که این رفتارهای بی شکل از دسته های بی شکل بروز می کند، آسیب رسان خواهد بود. به نظر من علت این قضیه نیز به رشد یا عدم رشد گروه های یک جامعه مدنی بازمی گردد.
* چه تدابیری می توان برای داشتن جامعه ای شاد اندیشید؟
- در جامعه جدید راهکارهایی که به یک نظام محله ای و رفاه جامعه محور (از طریق توسعه محله ای) بینجامد، بسیار کمک کننده خواهد بود. من این قضیه را به صورت بومی کشور خودمان مطرح می کنم. در ایران هنوز بعضی از مقوم های جامعه محلی وجود دارند؛ مثلاً مسجد هنوز به عنوان یک محور در یک محله باقی است. ما باید این را با رشد سازمان های غیردولتی که می توانند بعضی از این اجتماعات را به وجود آورند، تلفیق کنیم. این نوع حرکت و سیاستگذاری به نظر من، هم می تواند ارائه دهنده خدمات مختلف شهری و محله ای باشد و هم می تواند با برنامه ریزی در آینده، مراسم سنتی و آیین های جمعی را به نحو اصیل تری برگزار کند. این قضیه امکان پذیر است و به نظر، هیچ راه دیگری نداریم. ضمن اینکه در جهان جدید ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی بسیار مهم هستند. به نظر من مسائلی مثل چهارشنبه سوری، مسائلی نیستند که یک هفته قبل از اجرای آن، بتوانیم به طور کامل به آن بپردازیم. در جوامع دیگر تا آنجایی که من دیدم، مثلاً اگر در میانه لندن جامائیکایی ها کارناوال های مختلفی راه می انداختند، حتی هفته ها و ماه ها قبل از اجرای مراسمشان در تدارک برگزاری مراسم بوده و همکاری بین گروه های محلی و دولتی (نیروهای نظم دهنده) وجود داشت. این همکاری هاست که نتایج خوبی خواهد داشت. به نظر من دولت باید برنامه ریزی های میان مدتی را در این رابطه داشته باشد؛ ضمن اینکه نقش دستگاه های ارتباطی نیز در این میان بسیار مهم است. به نظر من باید برای آگاهی سازی در شادی های حوزه عمومی، دستگاه های ارتباطی در طول سال نیز به این مسائل بپردازند تا آگاه سازی آنها تاثیر بیشتری داشته باشد. علاوه بر این، برای نتیجه دادن این امر باید همکاری بین دولت و مردم وجود داشته باشد. همکاری سازمان یافته دولت و مردم (همکاری مردم با دولت از طریق تشکل های غیردولتی، انجمن ها و...) بسیار نتیجه بخش خواهد بود. برای مدیریت شادی و اجرای آن در جامعه باید شهرداری ها یا دولت در هر محله با انجمن های آن محله ارتباط برقرار کرده و هر دو با یکدیگر همکاری کنند تا موفقیت حاصل شود. در حقیقت باید مدیریت اجتماع را با همکاری خود اجتماع به نتیجه رساند. شادی اصیل و رفاه را دولت رفاه نمی تواند به تنهایی انجام دهد. راه سومی ها و امثال گیدنز معتقدند که دولت باید نقش نظارت کننده قوی داشته باشد، ولی بدون کمک گرفتن از مردم نمی تواند این کار را انجام دهد.
* به نظر شما جامعه ما، جامعه ای شاد است؟
- به طور روشن نمی توانم پاسخ این سؤال را بدهم؛ چون اظهارنظر قطعی نیاز به تحقیق و ارائه آمار دارد اما به نظر من عناصر زیادی (با مایه های سنتی) در جامعه ما وجود دارند که می توانند زندگی بخش باشند. به نظر می رسد مدیریت شادی لازم باشد. بعضی ها می گویند شادی هایی چون چهارشنبه سوری چون زودگذر هستند نه نیاز به برنامه ریزی دارند و نه مدیریت. اگر از آنها بپرسید چرا این شادی ها زودگذرند، می گویند چون این شادی ها یک روز یا یک شب در سال هستند! اما به نظر من شادی هایی چون مراسم چهارشنبه سوری به هیچ وجه زودگذر نیستند. این شادی ها از نوع شادی های اصیل هستند.
* نقش خانواده در جلوگیری از آسیب های اجتماعی ناشی از عدم ابراز شادی و داشتن روحیه ای افسرده چیست؟
- چون در این سؤال، شما آسیب های اجتماعی را در کنار شادی آوردید، باید بگویم لزوماً جامعه ای که شاد است، جامعه ای نیست که در آن آسیب های اجتماعی وجود نداشته باشد، چون خود همین شادی ها نیز ممکن است آسیب زا باشد (مثلاً شادی های شخصی).
در اینجا نقش خانواده بسیار مهم است. همان طور که گفته شد، ما شادی هایی را مهم و زندگی بخش می دانیم که شادی هایی جمعی باشد. خانواده از جمله نهادهایی است که می تواند به این روند کمک کند. به همان اندازه که جامعه از شادی های اصیل دور می شود، شادی غیراصیل و آسیب زا می شود.
اگر خانواده ایرانی باشد و قوام و کارکرد داشته باشد، شما می توانید بعضی از شادی ها را به خانواده بسپارید، ولی ممکن است خانواده این توانایی را نداشته باشد و چون کنترل درستی بر ابزار این شادی ها ندارد، بنابراین شاید غیراصیل و آسیب زا می شود.
* آیا باید برای جلوگیری از آسیب و صدمه به جامعه، مراسمی چون چهارشنبه سوری را حذف کنیم؟
- جواب من قطعاً منفی است. با این کار در حقیقت مسأله نظارت نیز حذف می شود. این شادی چون اصیل است قابل حذف نیست. به نظر من برخوردها باید نظارتی باشد تا خودکنترلی تقویت شود و نیاز به برنامه ریزی بلندمدت دارد. به نظر من امنیت دادن به این قضیه باید به صورت نامحسوس و از طریق ساماندهی گروه ها انجام شود.
* آیا می توانیم شادی ها را مدیریت کنیم؟
- چهارشنبه سوری در حال حاضر، به نوعی انفجار هیجان و شادی های حبس شده تبدیل شده است. متاسفانه بیشتر افراد از پیشینه تاریخی و فلسفه وجودی آیین های ملی مختلف- از جمله چهارشنبه سوری- اطلاعی ندارند. با تفحص و مطالعه در مورد جزئیات و چرایی برگزاری این آیین ها، می بینیم که بسیاری از این جشن های ملی زیبا _ از جمله چهارشنبه سوری- به هیچ وجه جنبه آسیب یا تخریب نداشته، بلکه فقط بهانه ای بوده اند برای شادی های جمعی و دوری از روحیه غمگین ناشی از مشکلات روزگار. متاسفانه در حال حاضر می بینیم جشن چهارشنبه سوری از شکل سنتی اش بسیار فاصله گرفته و به نوعی تخریب و آسیب رسانی تبدیل شده است. انواع ترقه ها و وسایلی که به طور آنی منفجر می شود و می تواند در تخلیه شادی یک نوجوان یا جوان، کمک کننده باشد، گاه برای سلامتی استفاده کننده و کسانی که در اطراف او هستند، تهدیدی جدی به شمار می آید. دیگر از آن رسم های پرمعنایی که به آن اشاره شد، هیچ خبری نیست. وسایل تشکیل دهنده برای برگزاری جشن، فقط و فقط ترقه هایی است در انواع مختلف که سر و صدای زیادی ایجاد می کنند! کافی است در شب چهارشنبه سوری در خیابان های شهر قدم بزنید. آنگاه بعید است اگر در یک مسیر کوتاه، حداقل ۳ تا ۴ ترقه زیر پای شما انداخته نشود. سر و صدای ناشی از انفجار این ترقه های ریز و درشت- آنگاه که در دست هر یک از جوانان و نوجوانان محله، چند تایی از آنها موجود باشد- سرسام آور است، اما آیا تا به حال از خود پرسیده ایم چرا باید سرانجام برگزاری چنین جشن باشکوهی، این چنین شود؟ جشنی که قدمتی دیرینه داشته و حتی با خواندن جزئیات برگزاری آن در گذشته، انسان شادی و نشاط خاصی را احساس می کند! پاسخ ، به کاستی های موجود در جامعه برمی گردد.
آیا تا به حال از خود پرسیده ایم چرا کشوری چون کشور ما که دارای بافت جمعیتی بسیار جوانی است (بیش از ۳۳ میلیون جوان)، برنامه ریزی و مدیریت جامعی برای اجرای مراسم شادی جمعی و در نتیجه افزایش نیروی نشاط و روحیه کار و فعالیت در جامعه ندارد؟ چرا در جامعه ما به مسأله شادی مردم که مسأله ای حیاتی و مهم است، نگاهی سراسر جرم گونه و منفی می شود؟ باید توجه کرد که ساماندهی شادی های ملی- مانند چهارشنبه سوری- نه تنها سبب آسیب اجتماعی نمی شود، بلکه سبب کنترل بسیاری از آسیب های اجتماعی و همچنین افزایش روحیه نشاط و شادابی در زندگی روزمره تمامی افراد جامعه خواهد شد. بنابراین آسیب شناسی و مدیریت شادی در جامعه ما مسأله ای بسیار ضروری است که با داشتن برنامه ریزی دقیق، می تواند به تغییر و تحولات بنیادین در احوالات و رفتارهای تمامی افراد منجر شود. در اینجا راهکارهایی جهت مدیریت شادی در برگزاری مراسم چهارشنبه سوری پیشنهاد می شود:
۱- در نظر گرفتن مکان هایی که با شهر و مناطق مسکونی فاصله داشته باشد و هدایت افراد به این اماکن برای اجرای مراسم
۲- تولید و توزیع ابزارهای مختلف تفریح و شادی به صورت علمی و استاندارد
۳- وضع قوانین و آموزش افراد مجری آن برای برخورد صحیح با افراد در مراسم شادی
۴- اطلاع رسانی و آگاهی دادن به افراد- به خصوص جوان ها- در مورد فلسفه وجود آیین ها و جشن های ملی، همچون چهارشنبه سوری
در این صورت است که می توان با تدبیر و برنامه ریزی لازم، نه تنها چهارشنبه سوری و سایر جشن های ملی را حذف یا کمرنگ نکرد، بلکه فرصتی مناسب ایجاد کرد تا تمامی افراد بتوانند در کنار هم این مراسم زیبا را با کمترین آسیب برگزار و روحیه ای شاد پیدا کرده، به تخلیه هیجان
بپردازند
002349.jpg
روزنامه همشهری 22اسفند 84

   مدیر وبلاگ
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :12
کل بازدید : 103420
کل یاداشته ها : 85


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ