محمدرضا
جعفریجلوه جای خود را به چه فردی خواهد داد؟ مجید شاهحسینی سمت مدیر
عاملی بنیاد سینمایی فارابی را به چه کسی واگذار خواهد کرد؟
برای پاسخ دادن به این سؤالات، باید تکلیف مسئله کلانتری حل شود؛ اینکه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم چه شخصی خواهد بود.
4 سال پیش وقتی محمد حسین صفار هرندی به عنوان وزیر ارشاد انتخاب شد، حال و هوایی میان بسیاری از سینماگران شکل
گرفته بود که خیلی همراه با آرامش و امید نبود ولی انتخاب جعفریجلوه که
از مدیران تلویزیون و فردی میانهرو بود در همان ابتدا به ساکن تا حدی از
نگرانیهای سینماگران کاست. در این سالها بیشترین انتقادی که از معاونت
سینمایی صورت گرفته، به انفعال و بیعملی آن اشاره داشته و اینکه چرا
مدیریت سینما در بزنگاهها قدرت تصمیمگیری ندارد یا تصمیماتش توسط افرادی
دیگر وتو میشود.
در واقع بیشتر ضعف مدیریت مورد انتقاد قرار گرفته
است. سینمای ایران سرشت و سرنوشتش کاملا با دولت گره خورده و طبیعی است که
با آمدن و رفتن هر مدیری دچار تحولات گسترده شود و باز همچنان طبیعی است
که شخص مدیر و نحوه مدیریتش به شدت برای اهالی سینما اهمیت داشته باشد.
مثلا اگر نقش و اهمیت بنیاد سینمایی فارابی را در
تولیدات سینمایی در نظر بگیریم، متوجه دلیل انبوه اعتراضات 2 سال اخیر
سینماگران به نحوه مدیریت مجید شاهحسینی خواهیم شد. فارابی از ابتدای
تاسیس بازوی فکری و اجرایی معاونت سینمایی بوده و سهمش در به حرکت درآوردن
و جهتدادن به چرخ تولید سینما چنان گسترده و قابل توجه است که تغییر
مدیرعاملش میتواند تاثیری گسترده بر وضعیت تولید بگذارد. مجموعه اینها از
دلایل اهمیت تغییر مدیران سینمایی با سینماگران حکایت دارد و نتیجهاش را
هم ماههاست که داریم مشاهده میکنیم.
تولید به رکود کامل دچار شده، چون کمتر کسی
علاقهمند است در ماههای پایانی مدیران فعلی، فیلمی را تولید کند که ممکن
است با علایق، سلایق و سیاستهای مدیران بعدی سازگار نباشد. بنابراین
سینماگران ترجیح دادند همچنان در انتظار به سر ببرند تا تکلیف سکاندار
کشتی سینمای ایران مشخص شود. منتقدان مدیران فعلی را هم میتوان به 2 دسته
کلی تقسیم کرد: گروه اول که بیشتر شامل اهالی سینما میشود، معتقد به
فضایی بازتر، مدیریت همسوتر و همراهتر با سینماگران و البته دارای قدرت
عمل و تصمیمگیری است تا سینما بتواند بهتر نفس بکشد.
ین گروه عملکرد مدیریت فعلی سینما را بیشتر از
این منظر قابل نقد میداند. اما گروه دوم را بیشتر طیفی تشکیل میدهد که
در طول این 4سال با محوریت مشاور هنری رئیسجمهور، منتقد عملکرد معاونت
سینمایی بود. این طیف که گفته میشود در تعیین مدیران فرهنگی دولت دهم نیز
نقش تاثیرگذاری دارد، شاید سودایی متفاوت از خواستههای گروه اول را در سر
داشته باشد.
اینکه این طیف اگر از مقام منتقد معاونت سینمایی
در جایگاه مدیریتی قرار گیرد، چه عملکردی خواهد داشت یک نکته است و نکته
دیگر اینکه جایگزین شدن انفعال مدیران فعلی سینما با اقتدار احتمالی
مدیران بعدی، چه نتایجی را دربرخواهد داشت.
سینما چه راهی را خواهد رفت؟ سینماگران در شرایط
تازه چگونه عمل خواهند کرد؟ تغییر مدیران و سیاستگذاریهای فرهنگی چه مسیر
تازهای پیش روی این سینما قرار خواهد داد؟
تا روزی که تیم فرهنگی دولت دهم مشخص نشود نمیتوان به این پرسشها جواب دقیق و درستی را داد.