علی دوستی
میزان شیوع افسردگى و خودکشى در دوران بلوغ به شدت افزایش مى یابد.
بعضى از مطالعات انجام شده نشان مى دهد که تقریباً یک سوم نوجوانان، دچار حالت افسردگى مى شوند و یک سوم این افراد در طول این دوران، بر اساس معیارهاى تشخیصى دچار اختلال افسردگى هستند.
افکار خودکشى در میان نوجوانان افسرده، در مقایسه با جوانان معمول تر است. خودکشى سومین دلیل مرگ در بین نوجوانان بین ۱۵ تا ۲۴ سال است و میزان خودکشى در میان نوجوانان در مقایسه با کل جمعیت بسیار بیشتر است. نکته قابل توجه این است که اقدام به خودکشى (در اثر افسردگى)، در بین نوجوانان عمدتاً از قبل برنامه ریزى مى شود و به دلیل واکنش هاى فرد بر اثر احساس درماندگى نیست.
•چرا خودکشى در میان نوجوانان بسیار معمول است؟
بعضى از محققین معتقدند که نوجوانان مستعد افسردگى اند و علت آن تغییرات رشدى است که در این دوران در زندگى آنان روى مى دهد. عوامل هورمونى هم ممکن است نقشى در این میان داشته باشند. هرچند اعتقاد بر این است که تاثیر هورمون ها در خلق و خو در مقایسه با تأثیرات محیطى بسیار کم است.
تغییرات فیزیکى که با بلوغ همراه است سبب مى شود بعضى از نوجوانان، بخصوص دختران در مورد ظاهرشان احساس خوبى نداشته باشند. توانایى تفکر انتزاعى (پس از بلوغ)، سبب مى شود که نوجوانان به نحوى در مورد خودشان فکر کنند که قبلاً میسر نبوده است. و به همین دلیل، بیشتر به فکر فرو رفته و خود را تحقیر مى کنند.
اختلاف خانوادگى که یکى از عوامل مهم افسردگى است، در دوران نوجوانى بسیار معمول تر است. افزایش فشارهاى اجتماعى براى استقلال، نوجوانان را براى پذیرش نقش هایى تحت فشار مى گذارد که آمادگى آن را ندارند و در عین حال، آنان را از والدین و سایر بزرگسالان حامى جدا مى کند.
• نقش جنسیت در افسردگى نوجوانان
در میان بزرگسالان مشخص شده است که افسردگى در میان زنان در مقایسه با مردان معمول تر است. این تفاوت جنسیتى از دوران نوجوانى بروز مى کند.
جالب است بدانید، قبل از سن ۱۴ سالگى (شروع دوران نوجوانى)، افسردگى در میان پسران در مقایسه با دختران معمول تر است. ولى در دوران نوجوانى این نسبت جنسیتى بین دختر و پسر تغییر مى کند.
اوایل نوجوانى براى دختران در مقایسه با پسران تنش بیشترى به همراه دارد. دختران زودتر رشد را آغاز مى کنند و از این رو در مقایسه با پسران تغییرات بیشترى را تجربه مى کنند.
دختران و پسران روش هاى متفاوتى براى سازگارى با تنش دارند. دختران در مقابل تنش احساساتشان را درونى مى کنند. ولى پسرها، توجه خود را به چیزهاى دیگرى معطوف مى کنند و احساسات خود را بیرون مى ریزند.
نکته جالب این است که دخترها در مقایسه با پسرها، وقتى شرایط مشابهى را تجربه مى کنند بیشتر دچار افسردگى مى شوند.
الکساندر کاپلان (روانشناس معروف) در این مورد مى گوید: فشارهاى اجتماعى شدن بر زنان، براى سرکوب خشم و همچنین احساس آسیب دیدن روابط، آسیب پذیرى این قشر را در برابر افسردگى افزایش مى دهد.
دختران وقتى ناچار مى شوند براى حفظ روابطى که اهمیت زیادى برایشان دارد، سکوت کنند، تحت فشار زیادى قرار مى گیرند. دختران از ابراز خشم باز داشته مى شوند. و احتمالاً هیچ راهى جز سرکوب اینگونه احساسات ندارند. و در بعضى از موارد این خشم را به خود باز مى گردانند.
افسردگى و اقدام به خودکشى در میان دختران معمول تر است. ولى پسران بیشتر احتمال دارد که بر اثر اقدام به خودکشى بمیرند. شاید به این دلیل که از روش هاى مرگ آورترى استفاده مى کنند.
هرچند که ظاهراً مردان در مقایسه با زنان، از امتیازات بیشترى برخوردارند، ولى پسران در مقایسه با دختران، بیشتر خود را به دست مرگ مى سپارند. این نکته را هم باید گفت که فشارهاى مربوط به جنسیت (در آسیب شناسى افسردگى و خودکشى) بر پسران نیز مانند دختران تاثیرگذار است. براى مثال، در فرهنگ غربى از نوجوانان ۱۸ ساله پسر انتظار مى رود که خانه را ترک کنند. و آماده پذیرش نقش مرد در جامعه شوند. اما فشارهاى غیرقابل تحمل روانى که در اثر این انتظار به نوجوان تحمیل مى شود، او را وادار به اقدامات پنهان مى کند. (اقدام به خودکشى و یا تمارض)
مرد جوانى که هنوز آمادگى یا تمایل لازم براى پذیرفتن نقش تعیین شده به عنوان یک مرد را ندارد، ممکن است خود را بى کفایت و نامتناسب ارزیابى کند. براى چنین فردى، خودکشى مى تواند تنها راه فرار از این وضعیت ظاهراً مایوس کننده باشد. مشکلات مربوط به انتظارات جنسیتى جامعه از نوجوانان، یکى از دلایل بارز میزان بالاى خودکشى در میان نوجوانان است.