سمیه صیادیفر، علیدوستی
شاید یکی از دلایل همه گیر شدن افسردگی و داشتن روحیهیی غمگین در جامعه ما، عدم تدبیر برای شادی و شادمانی است. در اکثر مواقع، افراد چون از چگونگی برگزاری شادیهای جمعی، بدون ایجاد صدمه و آسیب به اطرافیان، اطلاع درستی ندارند، شادی و شادمانی را بطور کلی حذف میکنند. این امر مثل این است که ما با ندانستن پاسخ یک سوال، بطور کلی صورت مساله را پاک کنیم. مهارتی که ما به آن نیاز داریم، مدیریت شادی است. اگر به دقت به مراسم و آیینهای ملی خود بنگریم، کم نیستند موقعیتها و مراسمی که با برگزاری آنها میتوانیم، طعم شیرین شادی و نشاط را به صورت جمعی تجربه کنیم. تاثیراین شادیها بر روحیه جمعی جامعه بسیار عمیق خواهد بود. جامعهیی که شاد است و روحیه بانشاطی دارد، در همه زمینهها میتواند یکه تازی کند. با توجه به این امر کاش بتوانیم به جشنهای ملی و میهنی خود، بیشتر ارج نهیم.
یکی از این جشنهای زیبا که قدمتی دیرینه دارد، چهارشنبه سوری یا جشن سوری است. در این نوشتار سعی داریم، ضمن اشاره به پیشینه تاریخی این جشن با شکوه، وجه تسمیه، فلسفه وجودی و چگونگی برگزاری در شهرهای مختلف، به آسیب شناسی آن در جامعه کنونی نیز بپردازیم.
پیشینه تاریخی
آتش در نزد ایرانیان باستان نماد روشنی، پاکی، طراوت، سازندگی، زندگی، تندرستی و در پایان بارزترین نماد خداوند در روی زمین است. آنها عقیده داشتند که آتش میتواند ناپاکیها ، پلیدیها و تاریکیها را از میان ببرد. بنابر این در میان جشنهای مهم ایرانیان به جشنهای مخصوص آتش برخورد میکنیم و از آن میان دو جشن آتش از بقیه معروفتر و مهمترند: جشن سده و جشن سوری . بطور کلی ایرانیان پیش از فرا رسیدن هر جشن مذهبی ،به آتشکدهها میرفتند و به نیایش میپرداختند اما رسم آتش افروزی پیش از عید بسیار کهنه و قدیمی است و حتی به دوران هند و اروپایی بر میگردد.
این آتش در دوره ساسانیان گویا در شب آغاز «همس پت میدم گاه» ششمین گاهنبار افروخته میشد . انتخاب این زمان برای این جشن شاید از این جهت بود که تصور میشد فروهرها با دیدن دود وآتش جایگاه دودمان خویش را خواهند شناخت و بدان سو پرواز خواهند کرد .
وجه تسمیه
واژه «سوری» )صفت پهلوی سوریک( در فارسی به معنی «سرخ» بوده و چنان که پیداست، به آتش اشاره دارد. البته «سور» در مفهوم «میهمانی» نیز در فارسی به کار رفته است. بر پا کردن آتش در این روز نیز گونهیی گرم کردن جهان و زدودن سرما و پژمردگی و بدی از تن بوده است...
فلسفه وجودی
در آتش رفتن، در سنت دیرین قوم ایرانی، عملی نمادین برای اؤبات پاکنیتی و پاکدامنی و همچنین عملی برای تطهیر از گناهان بزرگ است. شکلی دیگر از این رسم دیرینه، مراسم چارشنبه سوری و سالی یک بار بر آتش رقصیدن است. رقا بر آتش، که نوعی دیگر از رقا در آتش است، یک اقدام نمادین دستهجمعی و یادگار سنتی است که بیانگر تطهیر درون خویش توسط شعلههای آتش است. ما وقتی برآتش میرقصیم میخواهیم با زبان بیزبانی با خود بگوییم که آنچه در یکسال گذشته از دروغ و بدکاری از من سر زده است را اکنون میخواهم با شعلههای آتش از خود بزدایمأ از اینپس تصمیم دارم که به گرد گناه و خطا نگردم و بدی نکنمأ زیرا من به یاد دارم که کیفر گناهان بزرگ آن است که من باید در آتش برومأ پس هم اکنون با رقصیدن برآتش، همراه با سرود شادی، خودم را از خطاهای گذشته تطهیر میکنم و تصمیم میگیرم که دیگر خطا نکنم و نیک باشم. این لحظه زایش نوین من استأ «من» که باید از اینپس همه نیکی و نیکیورزی باشم. ما وقتی در مراسم چهارشنبه سوری بر آتش میرقصیم به آتش میگوییم که «زردی من از تو، سرخی تو از من.» زردی نشانه زردرویی و شرمندگی از خطا، و همچنین نشانه غم و اندوه است
، و سرخی نشانه سرخرویی و پاکدامنی، و همچنین نشانهی شادبودن است. من شرمندگی خویش از خطاهای احتمالیم را به آتش ابراز میدارم، و تصمیم میگیرم که از اینپس همیشه سرخرو باشم و چنان نشود که باز هم زردرو و شرمنده گردم. میخواهم که نیک و سرخرو باشم، و نمیخواهم که بد و زردرو باشم. ما میرقصیم بر آتش، سرود میخوانیم بر آتش، دست میافشانیم بر آتش، و سور میکنیم بر آتش. ما نور میافشانیم در این جشن، زیرا که عاشقان نوریمأ ما شادی میکنیم در این جشن، زیرا که شادی کردن و غمها را زدودن از مستحبات ما است همانگونه که سوگ و اندوه در سنتهای ما از مکروهات است. ما خویشتن و جهانیان را شاد میخواهیم. ما ستایندگان شادی و نکوهندگان اندوهیمأ زیرا که «غم از اهریمن و شادی ز یزدان» میدانیم. ما در این چهارشنبه سوری از گناهان و خطاهای گذشته ابراز ندامت میکنیم، زردرویی و شرمندگی خویش را به نور آتش عرضه میداریم، و میکوشیم که گناه و زشتی و اندوه از ما زدوده شود و سرخرویی )عزت و اعتبار و اعتماد بهنفس و شادزیستن( نصیبمان گردد. ما با رقصیدن بر آتش، تمرین زدودن بدیها از خویشتن، و تمرین نیکبودن میکنیم. ما میخواهیم که هم
چون نیاکان نیکسرشت خویش، راستپندار، راستگفتار، و راستکردار باشیم. ما میخواهیم که ملتی سرخرو در جهان باشیم. «زردی من از تو، سرخی تو از من.»
جشن چهارشنبه سوری
با وجود تغییرات زیادی که در سنتها و رسوم مردم ایران طی سالیان گذشته ایجاد شد، اما چهارشنبهسوری و عید نوروز از رسومی است که تغییراتی نکرده و هنوز هویت اصلی خود را حفظ کرده است. مردم در شب چهارشنبه آخر سال که همان چهارشنبهسوری است، خریدهای مخصوصی دارند و کارهای ویژهیی را انجام میدهند.
آجیل مشکل گشا
تهیه آجیل مشکل گشا در شب چهارشنبه سوری، فلسفه عمیقی دارد. این آجیل با تشریفات خاصی تهیه میشود و به عنوان نذر تقسیم میگردد. اجزای این آجیل رنگارنگ و زیبا همه از دانههای خوردنی و رستنیهایی است که بیش از هزاران سال پیش از زمین و طبیعت به دست آمده است.
در واقع مجموعه آجیل چهارشنبه سوری طبقی است آراسته از هدایا و دهشهای خاک که رابطه انسان و طبیعت را تایید و تاکید میکند. این آجیل در واقع همان لرک یا آجیل گاهنبارهاست. شامل : پسته، بادام، سنجد، گردو، کشمش، برگه هلو، انجیر و خرما . البته امروزه نارگیل ، قیسی، مویز و نبات به آن اضافه شده است.
فالگوش و فال کوزه
در گذشته نه تنها دختران و زنان ،بلکه مردان نیز زیر بامها یا در جاهای خلوت میایستادند تا شاید فروهرهایی که به خاندان خود وارد شده اند چیزی به نجوا از آینده آنان بگویند . رسم فالگوش ایستادن هنوز در میان ایرانیان و خصوصا دختران دم بخت باقی مانده است .
فال کوزه نوعی تفال زدن از طریق اشعار است. امروزه زرتشتیان این مراسم را در ماه تیریعنی در جشن تیرگان برگزار میکنند. فال کوزه بیشتر جنبه سرگرمی دارد. مراسم فال کوزه امروزه تشریفات سابق را ندارد و به این طریق انجام میشود که هر کس چیزی که نشانه او محسوب میشود مانند انگشتر، حلقه، سنجاق یا غیره را در کوزه میاندازد، سپس اشعاری که امروزه اشعار حافظ است بر کاغذهای کوچکی نوشته تا میکنند و در داخل کوزه میاندازند. پس از آن دختر نابالغی دست در کوزه کرده، یک قطعه شعرو دوباره دست در کوزه کرده یک شیء در میآورد، شعری که از کوزه بیرون آورده شده فال صاحب شیء محسوب میشود.
کجاوه بازی و شال اندازی
این مراسم اینک در آذربایجان و روستاهای نزدیک تهران اجرا میشود.
به این شکل که جوانان با جعبههای کوچک و کاغذهای رنگی کجاوهیی میسازند و با ریسمانی آن را میبندند و بعد به روی بام خانهها رفته و کجاوه را از کنار پنجرهها میآویزند در این حال صاحب خانه شیرینی یا خشکبار در کجاوهها میریزد و صاحب کجاوه آن را بالا میکشد. در رسم شالاندازی جوانان شالهای خود را پایین میاندازند و صاحب خانه گاه شیرینی یا پیراهن یا دستمال یا چیز دیگری در آن گذاشته و گره میزند. کسانی که شال یا کجاوه میاندازند نباید دیده یا شناخته شوند. آنان در واقع یادآور نمادهای فروهرها هستند.
قاشق زنی
جوانان چادری بر سرکرده ، قاشق و کاسهیی به دست میگیرند و به در منازل میروند و با صدا در آوردن کاسه و قاشق از صاحب خانه میخواهند که چیزی به آنها بدهد .
حاجی فیروز )آتش افروز(
پیکهای مشهور نوروزی در هر شهر بودند که نه تنها یاد آور نقش همان آتش افروزهای قدیم، بلکه حاملان اعلام شادی به مردم نیز بودند.
آتش افروز آمده
سالی یک روز آمده
آتش افروز صغیرم
سالی یک روز فقیرم
روده و پوده آ مده
هر چی نبوده آ مده
???
ارباب خودم
سلام علیکم
ارباب خودم
سرتو بالا کن
ارباب خودم
لطفی به ما کن
ارباب خودم
بزبز قندی
ارباب خودم
چرا نمی خندی
???
حاجی فیروزه
سالی یه روزه
همه میدونن
من هم میدونم
تو هم میدونی
عید نوروزه
سالی یه روزه
حاجی فیروزه