پر بکشم ، دست و پا اگر بگذارد
کوچ کنم، آشنا، اگر بگذارد
روح رهائی شوم ، که بودم اژ آغاز
این تن لذت گرا، اگر بگذارد
باز ملائک کنند سجده به آ دم
این همه آدم نما، اگر بگذارد
پس بزنم ، پرده های سرخ گنه پوش
عصمت سبز حیا ، اگر بگذارد
شعر، دری واکند به ساحت سیرت
صورتک واژ ه ها ، اگر بگذارد
عشق بخواند به گوش ذهن ، غزلها
منطق چون و چرا اگر بگذارد
سایه نشینان ، کنند روی به خورشید
وسوسه های طلا اگر بگذارد
موج تبسم شود ، هیاهوی دعوی
مدعی ومدعا ، اگر بگذارد
کرکس را ، از همای ، باز شناسیم
دود وغبار هوا، اگر بگذارد
ناو هنر را، به ناکجا برسانیم
مصلحت ناخدا اگر بگذارد
پاره توان کرد ، بند بند فواصل
ذهن جدا ، دل جدا ، اگر بگذارد
راز پیام نهان ، به گوش توان یافت
جنگ سکوت و صدا، اگر بگذارد
بهمن رافعی