در این میان زنان که در کنار مردان به عنوان عضوی تاثیرگذار از اعضای خانواده در صرف هزینه ها نقش مهمی را ایفا می کنند با مدیریت در آن حتما به خود و خانواده شان کمک شایانی خواهد کرد. حتی برای زنانی که متاهل هم نباشند، آشنایی با اشتباهاتی که در زمینه مدیریت پولشان از سوی آن ها ممکن است سر بزند، خالی از لطف نبوده و اطلاع از آن می تواند به اقتصاد کلی جامعه کمک کند.
در این جا به چند اشتباه عمده ای که خانمها در مدیریت امور مالی خود مرتکب می شوند اشاره خواهیم کرد ،باشد تا هر یک ازخوانندگان به نحوی با آشنایی با آن ها به برنامه آینده مالی خود بهتر بیاندیشند.
1. قرض دادن احساسی به بدحساب ها
قرض دادن خیلی کار خوبی است ، شاید بتوان گفت حتی در شرایطی که شما برای یک برنامه ی تفریحی و یا خرید لوازم جدید به پولتان احتیاج دارید ، قرض دادن به افراد نیازمند آثار معنوی بسیاری برای شما خواهد داشت ، اما فراموش نکنید دچار احساسات یا حتی رو در بایستی نشوید و نسبت به نحوه ی بازپرداخت اطمیان حاصل کنید.
دوستی داشتم که یک روز ضمن تماس با من از دزدیده شدن لپ تاپی که از یکی از دوستانش به امانت گرفته بوده خبر داد و از من خواست تا جایی که می توانم کمکش کنم تا معادل پول لپ تاپ را به دوستش بدهد ، مقداری به او قرض دادم و درخواست کردم با هم به پلیس مراجعه کنیم او چندین بار سر باز زد ، حتی دوستش را هم اصلا ندیدم ، چند وقت بعد از من دعوت کرد در یک شرکت هرمی سرمایه گذاری کنم و من آنجا متوجه شدم داستان دزدیده شدن لپ تاپ از اساس دروغ بود است.
2. پس انداز پول برای فرزندتان پیش از آن که خود بازنشسته شوید
اغلب فکر و اندیشه والدین و مادران برای آینده فرزندانشان به ویژه آینده تحصیلی آنان معطوف می گردد در حالی که فردای خود را در نظر نمی گیرند. زمانی که به بازنشستگی رسیده و خود در شرایطی می باشند که به پول نیاز دارند رو به گذشته که داشته باشند می بینند، پولشان صرف چیزهایی شده که تامین آن چندان مهم و حیاتی نبوده است.
در مورد فرزندانتان هر چند نباید خست به خرج دهید ولی توجه بیش از حد و تامین تمامی خواسته های آنها نیز نتیجه ی جالبی به همراه ندارد ، توصیه می شود از همان کودکی ، حرفه ای را به فرزند خود آموخته و سعی کنید او را خوساخته باربیاورید.
3. استفاده و به کارگیری بیمه های متعدد از جمله بیمه عمر
این مسئله نیز که به آینده فرزندان ما باز می گردد یعنی دریافت مبالغی تحت عنوان بیمه عمر که به فرزندان پرداخت می شود. این پرداخت ها که با لیستی از شرایط همراه است چنین می نماید که حتی ممکن است پس از شما پولی حقیقتا به فرزاندتان نرسد. به طور مثال محدودیت سنی ، شرایط فوت شخص و بسیاری مسائل دیگر. در این جا به نظر می رسد پس انداز مبلغی برای آینده برای فرزندتان در حسابی مطمئن بهتر از واریز مبلغ به حساب ثالثی باشد که امکان برداشت آن مشروط به بسیاری مسائل است.
از این مسئله هم نباید گذشت که نگرانی بیش از حد در مورد آینده از نظر فرهنگ دینی ما پذیرفته نیست ، پس بهتر است به جای استفاده از بیمه های متعدد و پس اندازها و نگرانی های بیش از حد ، به خدا اعتماد کنید و از زندگی خود لذت ببرید.
4. عدم ایجاد استقلال کافی و وابستگی بیش از حد به حقوق و بیمه همسرتان
در صورتی که به هر دلیلی این حقوق و بیمه نباشد، نمی توان آینده مطلوبی را برای خود متصور بود. با در نظر گرفتن بیمه درست برای خود صرف نظر از اینکه بتوانید درآمدی برای خود داشته باشید یا نه یکی از بهترین آینده نگری ها ست که شاید بیش از هر چیز باید به آن توجه داشته باشید.
البته معنی این حرف این نیست که از هم اکنون تمام دارایی های همسرتان را به نام خودتان بزنید ، و یا نسبت به وی بدبین شوید ، چرا که این نگرانی و بدبینی به رابطه ی شما آسیب جدی وارد می کند ، به جای احساسی عمل کردن بهتر است کم کم به فکر کار و درآمدزایی برای خودتان باشید ان هم در حدی که سایر وظایف شما را تحت الشعاع قرار ندهد.
5. عدم توانایی در گفتن نه به دیگران
بخشی از این نه گفتن به اشتباه اول باز می گردد. اما در مسائل کاری و محیط کاری چنان خود را صرف کار می کنید در حالی که مسئولیت نگهداری از خانواده و ایجاد فضای پرنشاط برای آنان را نباید فراموش کنید. در این حین است که در برابر افزایش فشار کار و میزان آن در موقع لازم مخالفت نمی کنید. آیا زمانی که تمام انرژی شما صرف کار شد می توانید آن را به خانواده منتقل کنید و یا در برابر فرسایش بدنی و روحی شما به عنوان مرکز محبت و ثقل عاطفی خانواده کسی پاسخگو خواهد بود در حالی که خود مقصر اول هستید.
آنچه در کل می توان گفت، رعایت حد اعتدال در آینده نگری و ایجاد استقلال و صرف عواطف هر زن باز می گردد. زنان امروز گاه در عرصه ایجاد استقلال برای خود و با دید آینده نگری برای فرزندانشان، نیاز امروز آنان و خانواده را تحت شعاع قرار داده و درعین حال آتیه خود را به دست فراموشی می سپارند.
نیاز امروز زنان در ایجاد استقلال می بایست توامان با ایجاد فضای عاطفی مناسب برای خانواده باشد. آینده آنان تنها در بیمه کردن و پس انداز در یک زمینه خلاصه نمی شود و هر یک باید در جای خود انجام شود. در غیر اینصورت آنچه که انجامش به ظاهر درست است ، آینده ای درست را برای ما رقم نخواهد زد.
استاد
آخرین خبرها درباره تغییرات احتمالی در قوه قضائیه حاکی از آن است که پس از معرفی آیت الله صادق لاریجانی به عنوان رئیس جدید قوه قضائیه بخش اعظمی از معاونان و روسای سازمانهای قضایی برای ادامه فعالیت در دوره جدید انتخاب شده و عده ای نیز ابقا می شوند.
ادامه مطلب...
هر چند بنده پیگیری قضایی خود را خواهم کرد، اما به ایشان توصیه میشود که دست از این قبیل تهمتها و افتراهای بی پایه بردارد و بیش از این روزنامه وابسته به حکومت را عرصه تاخت و تاز غیراخلاقی و هتاکیها و افتراهای بیشمار خود و افراد معلومالحال و به ویژه تائبان مشروط قرار ندهد.
ادامه مطلب...
اجرای طرح "اذان تا اذان" در ماه مبارک رمضان امسال تلاشی تازه برای رونق دادن به سالنهای سینما است، سینماهایی که در این ماه گرفتار رکود میشوند.
به گزارش خبرنگار مهر، اجرای طرح "اذان تا اذان" در ماه رمضان امسال یکی از برنامههایی است که قرار است از طریق آن رکود حاکم بر سالنهای سینما در ایام ماه مبارک پایان بگیرد. اجرای کامل این طرح مشروط و وابسته به شرایط مختلف است. اگرچه اداره اماکن و شورای صنفی برای نمایش این فیلمها مشکلی ندارند اما مشخص نیست صدور پروانه نمایش برای فیلمهایی که پیشتر روی پرده رفتهاند و قرار است برای دومین بار و البته در قالب تازه اکران شوند، به سادگی اتفاق میافتد و زمینه نمایش این فیلمها فراهم میشود.
قطعا پیش از اجرای طرح نمیتوان درباره تاثیر آن بر روند نمایش فیلمها و فروش آن صحبت کرد. اما نگاهی به گذشته نشان میدهد که در دورههای گذشته برنامههای مختلف برای رونق دادن به سینماها در ایام ماه رمضان اجرا شده که هیچ کدام به نتیجه مفید نرسیده است. بازنگری در این تجربههای بیفرجام میتواند مانع گره خورد طرح "اذان تا اذان" به سرنوشت طرحهای شکست خورده قبلی شود.
اکران فیلمهای جذاب و پرمخاطب در ماه رمضان نمیتواند تنها راه جذب مخاطب باشد. به دلیل شرایط خاص این ماه سینما رفتن از برنامههای بیشتر مردم حذف میشود و طبیعی است که برنامهریزی برای رونق دادن به سالنهایی که در این روزها گرفتار رکود و سکون هستند سخت باشد.
به نظر میرسد برای برون رفت از این بحران نیاز به استفاده از تجربههای گذشته و راهکارهای تازهای است که با توجه به مقتضیات جامعه امروز شکل گرفته است. ویژگیهای جامعه امروز با مختصات جامعه در دهه 60 و 70 تفاوت دارد. گستردگی تفریحات مانع از آن شده که سینما مانند گذشته به ارزانترین تفریح خانوادهها تبدیل شود.
تنوع برنامههای تلویزیون و پخش مجموعههای متعدد در فاصله زمانی کوتاه یکی از دلایلی است که مانع سینما رفتن مردم میشود، بساط سرگرمی در ماه رمضان را تلویزیون با هزینهای پایین و شرایطی سهل و ساده برای اقشار مختلف جامعه فراهم میکند.
گزینش فیلمها، ساعت نمایش آنها و سینماهایی که برای این طرح انتخاب میشوند مجموعهای از عوامل مختلف باید دست به دست هم دهند تا این طرح اجرا شود. طرح "اذان تا اذان" میتواند اولین قدم برای شناسایی و برنامهریزی برای اکران ماه رمضان باشد. اما این گامها نیاز به بررسیهای بیشتر دارد.
نمایش فیلمهای مهم و تاثیرگذار سینمای ایران در سالهای دور در پردیسهای سینمایی که امسال پرمخاطبترین سالنهای سینما بودهاند در کنار ادامه نمایش فیلمهای پرفروش اکران تابستان میتواند این امید را به وجود بیاورد که مخاطبان از این فیلمها استقبال کنند. اما میزان این استقبال بستگی به انتخاب درست فیلمها و سالنهای نمایشدهنده این آثار دارد.
منبع :" خبرگزاری مهر "
چرا برخی مردم بیوقفه در زندگی شانس میآورند درحالی که سایرین همیشه بدشانس هستند؟
مطالعه برای بررسی چیزی که مردم آن را شانس میخوانند، ده
سال قبل شروع شد. میخواستم بدانم چرا بخت و اقبال همیشه در خانه بعضیها
را میزند، اما سایرین از آن محروم میمانند. به عبارت دیگر چرا بعضی از
مردم خوششانس و عده دیگر بدشانس هستند؟
آگهیهایی در روزنامههای سراسری چاپ کردم و از افرادی که
احساس میکردند خوششانس یا بدشانس هستند خواستم با من تماس بگیرند. صدها
نفر برای شرکت در مطالعه من داوطلب شدند و در طول سالهای گذشته با آنها
مصاحبه کردم، زندگیشان را زیر نظر گرفتم و از آنها خواستم در آزمایشهای
من شرکت کنند.
نتایج نشان داد که هرچند این افراد به کلی از این موضوع
غافلند، کلید خوششانسی یا بدشانسی آنها در افکار و کردارشان نهفته است.
برای مثال، فرصتهای ظاهرا خوب در زندگی را در نظر بگیرید. افراد خوششانس
مرتبا با چنین فرصتهایی برخورد میکنند، درحالی که افراد بدشانس نه.
با ترتیب دادن یک آزمایش ساده سعی کردم بفهم آیا این مساله
ناشی از توانایی آنها در شناسایی چنین فرصتهایی است یا نه. به هر دو گروه
افراد خوش شانس و بدشانس روزنامهای دادم و از آنها خواستم آن را ورق
بزنند و بگویند چند عکس در آن هست.
به طور مخفیانه یک آگهی بزرگ را وسط روزنامه قرار دادم که
میگفت: اگر به سرپرست این مطالعه بگویید که این آگهی را دیدهاید، 250
پوند پاداش خواهید گرفت. این آگهی نیمی از صفحه را پر کرده بود و به حروف
بسیار درشت چاپ شده بود. با این که این آگهی کاملا خیره کننده بود، افرادی
که احساس بدشانسی میکردند عمدتا آن را ندیدند، درحالی که اغلب افراد
خوششانس متوجه آن شدند.
مطالعه من نشان داد که افراد بدشانس عموما عصبیتر از افراد
خوششانس هستند و این فشار عصبی توانایی آنها در توجه به فرصتهای
غیرمنتظره را مختل میکند. در نتیجه، آنها فرصتهای غیرمنتظره را به خاطر
تمرکز بیش از حد بر سایر امور از دست میدهند.
برای مثال وقتی به مهمانی میروند چنان غرق یافتن جفت
بینقصی هستند که فرصتهای عالی برای یافتن دوستان خوب را از دست میدهند.
آنها به قصد یافتن مشاغل خاصی روزنامه را ورق میزنند و از دیدن سایر
فرصتهای شغلی باز میمانند. افراد خوششانس آدمهای راحتتر و بازتری
هستند، در نتیجه آنچه را در اطرافشان وجود دارد و نه فقط آنچه را در
جستجوی آنها هستند میبینند.
تحقیقات من در مجموع نشان داد که آدمهای خوشاقبال براساس چهار اصل، برای خود فرصت ایجاد میکنند.
اول آنها در ایجاد و یافتن فرصتهای مناسب مهارت دارند،
دوم به قوه شهود گوش میسپارند و براساس آن تصمیمهای مثبت میگیرند.
سوم به خاطر توقعات مثبت، هر اتفاقی نیکی برای آنها رضایت بخش است.
چهارم نگرش انعطافپذیر آنها، بدبیاری را به خوشاقبالی بدل میکند.
در مراحل نهایی مطالعه، از خود پرسیدم آیا میتوان از این
اصول برای خوششانس کردن مردم استفاده کرد. از گروهی از داوطلبان خواستم
یک ماه وقت خود را صرف انجام تمرینهایی کنند که برای ایجاد روحیه و رفتار
یک آدم خوششانس در آنها طراحی شده بود. این تمرینها به آنها کمک کرد
فرصتهای مناسب را دریابند، به قوه شهود تکیه کنند، انتظار داشته باشند
بخت به آنها رو کند و در مقابل بدبیاری انعطاف نشان دهند.
یک ماه بعد، داوطلبان بازگشته و تجارب خود را تشریح کردند. نتایج حیرت انگیز بود: 80 درصد
آنها گفتند آدمهای شادتری شدهاند، از زندگی رضایت بیشتری دارند و شاید
مهمتر از هر چیز خوششانستر هستند. و بالاخره این که من عامل شانس را
کشف کردم.
به غریزه باطنی خود گوش کنید، چنین کاری اغلب نتیجه مثبت دارد.
با گشادگی خاطر با تجارب تازه روبرو شوید و عادات روزمره را بشکنید.
هر روز چند دقیقهای را صرف مرور حوادث مثبت زندگی کنید.
او در مکتب هنری اصفهان، آواز را آموزش دید و
همین موضوع سبب شده که حال و هوای مناسبی را در آثارش ارائه کند. اما این
گرایش به مناسبخوانی و آشنایی با تلفیق صحیح شعر و موسیقی سبب نشده است
که او به شیوه پیشینیان خود آواز بخواند. صدا و لحن متفاوت سراج در ارائه
آواز از شخصیت هنری او تعریف دیگری میدهد که ردپای آن را میتوان در
آثارش جست.
با این وجود وقتی سراج از ارکسترها و گروههای کاملا ملی فاصله گرفته
و قالبهای دیگر را تجربه کرده، کارش با اقبال عمومی بیشتری مواجه شده
است. او به تازگی اثری تحت عنوان قصه گیسو به آهنگسازی رامین کاکاوند
منتشر کرده که بهانه ما برای گفتوگو با وی شد.